شریک تنهایی های من

من اگر ما نشوم تنهایم...تو اگر ما نشوی خویشتنی


باز هم تو را در تَلاطمِ نُت‌ها ،

گُم کرده‌اَم

بی تو ،

غَریب می‌نَوازد دلم ! 

Click here to enlarge


+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت11:11توسط only Boy | |

 

+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت11:8توسط only Boy | |

  معلم پسرک راصدازد تا انشایش راباموضوع علم بهتراست یاثروت رابخواند

پسرک باصدای لرزان گفت ننوشته ام، معلم باخط کش چوبی پسرک راتنبیه کرد

واورا پایین کلاس پادرهوانگه داشت پسرک درحالیکه دستهای قرمز وبادکرده اش

رابه هم میمالید زیرلب میگفت آری ثروت بهتراست چون اگرداشتم دفتری میخریدم

وانشایم رامینوشتم

+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت11:2توسط only Boy | |

 

+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت11:0توسط only Boy | |

چه قدر تلخ شده ای؛

این روزها...

قندهایت را در دل چه کسی

                    آب میکنی؟!!

+نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت17:39توسط only girl | |


همه ی پل های پشت سرم را

خراب کردم...

                   از عمد...

راه اشتباه را نباید برگشت...

+نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت17:36توسط only girl | |

شیشه نازک احساس مرا دست نزن!

چندشم میشود از لک انگشت دروغ!

آن که میگفت که احساس مرا میفهمد

کو کجا رفت؟

که احساس مرا خوب فروخت...

+نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت17:28توسط only girl | |


مغرور احساسم شدی،

گذشتی از رو گریه هام...

لعنت به لحظه هایی که،

تو همه چی بودی برام...

+نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت17:12توسط only girl | |

 

در آغوشت

 

 

جايي برايم باز كن

 

 

جايي كه عشق را بشود

 

 

مثل بازي هاي كودكي

 

 

باور        كرد

 

+نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت17:7توسط only Boy | |

نگران نباش،

نفرینت نمیکنم!

همین که دیگر جایت در دعاهایم خالیست کافیست...

+نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت17:5توسط only girl | |