باز هم تو را در تَلاطمِ نُتها ،
معلم پسرک راصدازد تا انشایش راباموضوع علم بهتراست یاثروت رابخواند پسرک باصدای لرزان گفت ننوشته ام، معلم باخط کش چوبی پسرک راتنبیه کرد واورا پایین کلاس پادرهوانگه داشت پسرک درحالیکه دستهای قرمز وبادکرده اش رابه هم میمالید زیرلب میگفت آری ثروت بهتراست چون اگرداشتم دفتری میخریدم وانشایم رامینوشتم
چه قدر تلخ شده ای؛ این روزها... قندهایت را در دل چه کسی آب میکنی؟!!
همه ی پل های پشت سرم را خراب کردم... از عمد... راه اشتباه را نباید برگشت... |
About![]()
سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم چو گلدان خالی لبه پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم دلی سربلند و سری سر به زیر از این دست عمری به سر برده ایم
Home
|